آشنایی با الگوها و تشخیص سیگنال نمودارهای بازار

الگوی پرچم (Flag Pattern)
هرگاه سرمایه گذاران بخواهند روند فعلی ارزش بازار یک ارز یا کالا را آزمایش کنند، از این الگو کمک می گیرند. با خرید و فروشی که در این دوره از آزمایش صورت می گیرد که عموما یک تا سه هفته طول می کشد، نوساناتی تشکیل می شود که با خطوط مورب موازی برش یافته و شکل “پرچم” ایجاد می شود. الگوهای پرچم ممکن است در هر دو روند صعودی (bear) و نزولی (bull) بازار رخ دهد. قیمت معمولاً پس از پدیدار شدن الگوی پرچم، دوباره در مسیر قبل از تشکیل پرچم حرکت می کند و ادامه ی این روند حداقل به اندازه زمان تشکیل آن طول خواهد کشید.
الگوی پرچم سه گوش (Pennant Pattern)
خرید و فروش انجام گرفته در طول این دوره آزمایشی (عموما یک تا سه هفته طول می کشد)، نوساناتی را تشکیل می دهد که با متقارن شدن خطوط مورب نشان داده می شود و شکل پرچم سه گوش ظاهر می شود.
الگوهای پرچم در هر دو بازار با روند صعودی (bear) و روند نزولی (bull) ممکن است وجود داشته باشند.هنگامی که الگو شکل می گیرد این روند در جهت قبل از ایجاد الگو ادامه می یابد.
زمانی که سرمایه گذاران می خواهند اعتبار یک روند صعودی یا “bullish” را در بازار بسنجند از این الگو استفاده می کنند.
به دلیل خرید و فروش سرمایه گذاران، روند صعودی به تدریج کم می شود و سپس به حالت اول باز می گردد. شکل روند صعودی مانند حرف U است. پس از اینکه الگوی “کاپ” (شبیه فنجان) شکل گرفت، نمودار دوباره مورد توجه قرار می گیرد و شیب به سرعت به سمت پایین کشیده می شود که به طور قابل توجهی کوچکتر از الگوی کاپ قبلی می شود. به الگوی شکل گرفته جدید “هندل” گفته می شود که شبیه دسته فنجان است. الگوی کاپ و هندل یک الگوی تداوم در نظر گرفته می شود یعنی زمانی که هندل تشکیل می شود، روند صعودی ادامه پیدا می کند.
الگوی فنجان و دسته
زمانی که سرمایه گذاران می خواهند اعتبار یک روند صعودی یا “bullish” را در بازار بسنجند از این الگو استفاده می کنند.
زمانی که در کف بازار یک افزایش قیمت شروع می شود و یک شکل U مانند را پدید می آورد، یک حالت فنجان مانند روی نمودار شکل می گیرد. وقتی فنجان تکمیل شد، قیمت معمولا کمی پایین خواهد آمد بنابراین سرمایه گذاران هنگام تشکیل شدن فنجان اقدام به خرید نخواهند کرد. پس از کمی پایین رفتن قیمت، این بار نوبت به تشکیل دسته فنجان می رسد و قیمت کمی بالا خواهد رفت.

وقتی برعکس این موضوع اتفاق بیافتد الگوی &#۸۲۲۱; فنجان برعکس و دسته&#۸۲۲۱; پدید می آید.

الگوی مثلث صعودی
الگوی مثلث صعودی معمولا در حین یک روند صعودی شکل میگیرد و یک الگوی تداومی محسوب می شود.
به خاطر شکل این الگو، مثلث صعودی را “مثلث راست زاویه” (right-angle triangle) نیز مینامند. دو یا چند سقف مساوی یک خط افقی را در بالا شکل میدهند و وصل کردن کف دو یا چند دره نیز در یک روند صعودی، خطی همگرا با خط افقی میسازد. بدین ترتیب شکل مثلث روی نمودار نمایان میشود. دوره زمانی شکلگیری الگو، از چند هفته تا چندماه ممکن است طول بکشد. (متوسط حدود ۱ تا ۳ ماه)
حداقل دو کف لازم است تا خط روند صعودی پایین الگو را بتوان رسم کرد. این سطوح پایین میبایست هرکدام بالاتر از قبلی و دارای فاصله مناسب ازهم باشند. اگر یکی از کفها مساوی یا کمتر از کف قبلی باشد، در این حالت الگو معتبر نخواهد بود.
. Ut elit tellus, luctus nec ullamcorper mattis, pulvinar dapibus leo.

الگوی مثلث نزولی
مثلث نزولی یک الگوی کاهشی است که معمولا به عنوان یک الگوی ادامهدهنده در یک روند نزولی شکل میگیرد. در مواقعی این الگو به عنوان الگوی بازگشتی در انتهای روند صعودی ظاهر میشود ولی اغلب اوقات این الگو، الگویی تداومی است. صرفنظر از اینکه این الگو به عنوان یک الگوی بازگشتی مشخص شود یا ادامهدهنده، در هرحال الگویی است که پس از آن باید انتظار نزول قیمت را داشت.
به خاطر شکل ظاهریاش این الگو را مثلث راست-زاویه (right-angle triangle) نیز مینامند و از دو یا چند کف تشکیل شده که یک خط افقی میسازند. دو یا چند قله که رفته رفته کوتاهتر میشوند نیز یک خط روند نزولی را تشکیل میدهند و همینطور که این خط روند نزولی امتداد مییابد به سمت خط افق همگرایی پیدا میکند. در صورتی که یک خط عمودی از ابتدای خط افقی به سمت بالا رسم شود، مثلث شکل میگیرد. حداقل دو سقف لازم است تا خط روند نزولی بالای الگو رسم شود. این سقفها هرکدام میبایست از قبلی کوتاهتر شوند و فاصله مشخصی بینشان وجود داشته باشد. اگر تازهترین سقف تشکیل شده با سقفهای قبلی مساوی یا بلندتر از آنها باشد، اعتبار الگو زیر سوال میرود.

الگوی مثلث متقارن
این الگو حاصل باریک شدن محدودۀ قیمتی بین کف ها و سقف های قیمتی است که به لحاظ ظاهری یک مثلث را شکل می دهد. ویژگی اصلی و بارز این نوع از مثلث این است که دارای یک خط روند نزولی (مقاومت) است که سقف های قیمتی پایین تر و پایین تر را بهم وصل می کند و یک خط روند صعودی (حمایت) که کف های قیمتی بالاتر و بالاتر را به یکدیگر مرتبط می کند. زمانی مثلث در یک روند نزولی پدید می آید و قیمت زیر خط حمایت بشکند (احتمال انحراف معین وجود دارد)معمولاً جایی بین وسط ½ و سه چهارم ¾ از طول الگو، یک سیگنال فروش به دست می آید.
اگر مثلث در یک روند صعودی شکل بگیرد و قیمت بالای خط مقاومت بشکند (احتمال انحراف معین وجود دارد)معمولاً جایی بین وسط ½ و سه چهارم ¾ از طول الگو، یک سیگنال خرید ایجاد می شود. معمولاً قیمت پس از شکل گیری الگوی مثلث متقارن یا صعود می کند یا ریزش پیدا می کند تا لااقل به قیمت هدف اش برسد، که طبق فرمول های زیر محاسبه می شود.
الگوی گوش ماهی افزایشی
اسکالوپ یا گوش ماهی افزایشی، شایع ترین الگوهای نمودار هستند، اما تحلیل و عملکرد آن ها زیاد کاربردی نیست. این الگو از نوع الگوهای تداوم است. برای تجارت روی این نمودار باید با دقت آن را بررسی کنید و مطمئن شوید که روی محل توقف قرار دارید. شکل نمودار معمولا به شکل U است ولی راس سمت چپ آن پایین تر از راس راست آن است.

نمونه ای از الگوی گوش ماهی افزایشی
همین روند به صورت برعکس، الگوی گوش ماهی کاهشی را شکل می دهد.
قله ها و دره های سه گانه
قله ها و دره های سه گانه نوع دیگری از الگوهای نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکی هستند. اینها همانند الگوهای قله ها و دره های دوگانه و یا سر و شانه، رایج و شایع نیستند ولی با روش مشابهی عمل می کنند. ممکن است هنگام تشخیص این الگوها با مشکل مواجه شوید چرا که این الگوها شبیه به الگوهای نموداری دیگر هستند. بعد از آنکه حرکت قیمت دو بار با تراز های حمایت و مقاومت برخورد نمود، الگو شبیه به یک الگوی قله و دره دوگانه به نظر می رسد که ممکن است منجر به این اشتباه شود که یک نمودارخوان خیلی زود وارد یک موقعیت بازگشتی و در نتیجه خرید سهام شود.
الگوی کف دو گانه
الگوی قیمتی کف دو گانه به عنوان علامتی از وجود تغییر جهت در روند نزولی قلمداد می شود. انتظار می رود که در این حالت قیمت ها صعود کنند و هر چه شکل گیری این الگو بیشتر به طول بیانجامد، قابل اعتمادتر خواهد بود. حرکت قیمت در این الگو شبیه حرف انگلیسی W است. آخرین کف های دوگانه قیمتی، حمایت های قدرتمندی هستند که به این دلیل شکل گرفته اند که سرمایه گذاران در آن نقاط فرض را بر این گرفته اند که قیمت سرمایه به پایین ترین سطح خود رسیده است و جهت پوزیشن های فروش شان را تغییر داده اند. از طرف دیگر آخرین سقف قیمتی و نزدیک ترین آن به قیمت کنونی به عنوان یک سطح مقاومت در نظر گرفته می شود.
هرگاه قیمت بازار بالای بالاترین سطح الگو یا سطح مقاومت بشکند (احتمال انحراف معین وجود دارد)، این الگو تکمیل شده است و می تواند به معنای تغییر در جهت روند باشد و یک سیگنال خرید در نظر گرفته می شود و سرمایه گذاران خرید را انجام می دهند. قیمت معمولاً پس از شکل گیری الگوی کف دو گانه صعود می کند و این صعود حداقل تا سطح هدف اش خواهد بود.

الگوی کف دوگانه
الگوی الماس
پدیدار شدن این الگوی قیمتی در نمودار تائیدی است بر تغییر مسیر روند. الگوی لوزی بطور سنتی در یک روند صعودی ایجاد می شود. این الگو از چهار خط روند کوتاه، دو خط حمایت در پایین و دو خط مقاومت در بالا تشکیل شده است که خط های حمایت، آخرین کف های قیمتی و خط های مقاومت، آخرین سقف های قیمتی را بهم وصل می کنند؛ در نتیجه، شکلی شبیه به لوزی یا الماس شکل می گیرد که نوسانات قیمت ها را در ابتدا به شکل پهن و سپس باریک در خود جای می دهد. به محض اینکه خط حمایت در سمت راست الگو شکسته شود (احتمال انحراف معین وجود دارد)، می توان نتیجه گرفت که مسیر روند به شکل نزولی تغییر کرده و یک سیگنال فروش (Sell Signal) ایجاد شده است

الگوی الماس
الگوی مستطیل بالا
مستطیل بالا یک الگوی قیمتی است که در یک روند صعودی ایجاد می شود و علامتی از تغییر روند و افت قیمت ها است. این الگو از سه سقف قیمتی متوالی تشکیل می شود که تقریباً در یک سطح قرار دارند و دو کف دارد. یک خط مقاومت (Resistance)، قله ها را بهم وصل می کند و خط حمایت (Support) نیز کف های قیمتی را به یکدیگر متصل می کند. به این دلیل که مقاومت حاصل سه بار رفت و برگشت قیمت در یک سطح است و سرمایه در آنجا به حداکثر قیمت خود رسیده است،
یک مقاومت قدرتمند تلقی می شود. اگر قیمت پایین سطح حمایت (Support) یا پایین ترین بخش الگو ریزش پیدا کند (احتمال انحراف معین وجود دارد)، شکل گیری این الگو کامل شده و معنای آن این است که تغییری در جهت روند ایجاد شده است و یک سیگنال فروش قلمداد می شود. قیمت پس از شکل گیری این الگو افت می گند.

الگوی مستطیل بالا
الگوی سر و شانه
الگوی قیمتی سر و شانه پایان یک روند و تغییر جهت در قیمت را نشان می دهد. این الگو غالباً پس از یک دوره افزایش قیمت بزرگ شکل می گیرد و پس از آن معمولا شاهد کاهش شدید قیمت خواهیم بود. این الگو توسط سه نقطۀ اوج قیمت بازار در سه سطح مختلف ایجاد می شود. یک نقطۀ اوج که از همه بالاتر است (سر) و بین دو نقطۀ اوج دیگر (دو شانه) قرار می گیرد. کف های قیمتی در الگو هم توسط یک خط گردن (حمایت) به هم وصل می شوند.
به محض اینکه این الگوی سر و شانه شکل بگیرد و قیمت زیر خط گردن یا سطح حمایت (احتمال انحراف معین وجود دارد) ریزش پیدا کند، سرمایه گذاران آن را به عنوان یک سیگنال برای فروش قلمداد می کنند و دارایی خود را می فروشند.

الگوی سر و شانه
برای تجارت ارزهای دیجیتال، بررسی این الگو ها بسیار مهم است. البته این الگو ها همیشه درست نمی گویند و ممکن است با اتفاقی عجیب تمام پیشبینی ها نقض شود. توجه داشته باشید که قبل از شروع کار، تمرین و تحقیق روی این الگو ها بسیار مهم است و اگر به خوبی با این الگو ها آشنا نباشید ممکن است الگوی اشتباهی را حدس بزنید و باعث ضرر و زیان شما شود.
در دنیای معاملات، بهخصوص معاملات ارزهای دیجیتال، هر معاملهگر در طول زمان و در پی سود و ضررهای مکرر، تجربیات ارزشمندی به دست میآورد. ریچارد ویتوریا (Richard Vitoria)، سرمایهگذار مشهور ارزهای دیجیتال و حامی شرکتهای مبتنی بر بلاک چین، در مقالهای که برای کوین تلگراف نوشته است، تجربیات شخصی، دیدگاهها و امیدهای خود را در مورد راهبردهای سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال به اشتراک گذاشته است. در ادامه، برای مطالعه این مقاله با ارزدیجیتال همراه باشید.
طی چند سال گذشته، من بیش از ۱۲میلیون دلار از سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال به دست آوردهام. حتی اندکی سود برداشت نکردم تا زمانی که سود من در دسامبر ۲۰۱۷ به اوج خود رسید و سرمایهام صدها برابر شد. زمانبندی فوقالعاده بود و من هم از آن استفاده کردم. بااینحال، فقط درصد اندکی از سود حسابم را برداشت کردم تا بقیه آن را روی یک استارتاپ مبتنی بر بلاک چین سرمایهگذاری کنم.
سپس، بازار سقوط کرد. من نه موقعیتهای خرید یا فروش خودم را فروختم و نه مجددا ریسک کردم. تنها کاری که کردم، شرکت در چند پیشفروش عرضه اولیه سکه (ICO) و اضافهکردن میزان ریسک و البته میزان ضرر سرمایهگذاریهایم بود. نکات زیر مواردی هستند که من از همراهبودن با فرازوفرودهای بازار یاد گرفتم:
۱. ذخیره و انباشت کوین (هودل کردن) راهبرد آسانی است؛ اما سودآورترین روش سرمایهگذاری نیست. اگر تنها رویکرد سرمایهگذاری شما در بیثباتترین بازاری که تاکنون وجود داشته، «سرمایهگذاری طولانیمدت با خوشبینی خودفریبانه» بوده است، مثل کاری که من انجام دادم، ممکن است فرصتهایتان را از دست بدهید. اعتماد طولانیمدت شروع خوبی برای سرمایهگذاری روی ارزهای دیجیتال است. بااینحال، شناسایی چرخهها و الگوها برای به حداقل رساندن ضرر در بازارهایی که بهمدت طولانی در وضعیت نزولی قرار میگیرند، بهتر است.
۲. در زمان بحران، روی کوینهای بزرگتر و ارزهای دیجیتال باثبات (stablecoin) سرمایهگذاری کنید و زمانی که شرایط عادیتر است، نگاهی به کوینهای کوچکتر داشته باشید.

استفاده از استیبل کوینها در بازار نزولی به حفظ سرمایه کمک میکند
۳. وضعیت آلت کوینهای خود را حداقل هر سه ماه یکبار بررسی کنید؛ در غیر این صورت، ممکن است آنها را از دست بدهید. گاهی اوقات، کوینها از فهرست صرافیها خارج میشوند، صرافیها تعطیل میشوند یا پروتکل توکنها ارتقا داده میشود. مطمئن شوید که تعداد آلت کوینهای مختلفی که روی آنها سرمایهگذاری میکنید، قابلمدیریت و قابلکنترل هستند. تا زمانی که بازار در حال رشد باشد، آلت کوینها نیز همگام با افزایش قیمتها به رشد خود ادامه میدهند. بنابراین، نیازی نیست که هر آلت کوینی را که میپسندید، وارد سبد سرمایهگذاری خود کنید.
۴. یک برنامه کتبی برای خروج از معامله داشته باشید. حداقل یک مرجع برای چگونگی انجام معاملات خود داشته باشید و بر اساس آن معامله کنید. نباید در میانه انجام یک معامله به فکر استراتژی خروج بیفتید. سه سال پیش، من هیچ استراتژی و برنامهای برای خروج نداشتم؛ اما اکنون دارم. برنامه خروج من شامل تنوعبخشیدن به سرمایهگذاری و تخصیص سرمایه به سایر صنایع نیز میشود.
۵. خرید در پایینترین قیمت و فروش در بالاترین قیمت غیرممکن است. چندان واقعبینانه نیست اگر تصور کنید که بازار بعد از ماهها افت، تغییر مسیر میدهد و چند دقیقه بعد از خرید شما، روندی صعودی را آغاز میکند. من بارها تا ۷۰ درصد از سرمایه خود را چند ماه بعد از خرید یک کوین از دست دادم و بعد، سودی چهل برابر به دست آوردم.
۶. به مرحله فعلی پروژهای که میخواهید روی آن سرمایهگذاری کنید، توجه کنید. شبکههایی مانند پلیمث (Polymath) وجود دارند که ممکن است در طولانیمدت بسیار موفق و سودآور باشند. بااینحال، آنها برای راهاندازی شبکه خود، اقدام به جذب سرمایه کرده و از آن سرمایه برای توسعه محصول، تحقیقات بازار، غلبه بر موانع مهم قانونگذاری، آزمایش و دیگر موارد استفاده کردند. همه این موارد سالها طول میکشد. در این مدت، این توکنها از طریق توزیع بین سرمایهگذاران و توصیهکنندگان، به بازار عرضه میشوند؛ درحالیکه هنوز تقاضا یا کاربرد خاصی برای آن وجود ندارد. بنابراین، توجهها معطوف به سایر پروژهها میشود و قیمتها بهشدت افت میکنند. همه ما هیاهوی شرکت در عرضههای اولیه را دوست داریم؛ بااینحال، میتوان طی سالهای بعد با قیمت پایینتر و ریسک بسیار کمتر، روی پلتفرمهایی سرمایهگذاری کرد که محصولات اثباتشده و همچنین طرح تجاری تصویبشده و قانونی دارند و آماده بازاریابی هستند.
۷. بازار ارزهای دیجیتال برای همه مناسب نیست. مادرم همیشه به من میگفت:
اگر پول درآوردن تا این حد آسان بود، همه این کار را میکردند.
برای من شبیه به این است که کسی به رافائل نادال بگوید:
اگر با ضربهزدن با راکت به یک توپ میشد به این آسانی پول درآورد، همه این کار را میکردند.
بله! در دنیای ارزهای دیجیتال میتوانید خیلی سریع پول بسیاری به دست آورید. اما، به همین سرعت نیز ممکن است پول بسیاری را از دست بدهید. برای اینکه در این بازار بتوانید «رقابت» کنید، باید ذهنی آماده، دلی بیپروا و اطلاعاتی موثق داشته باشید. علاوه بر این، توصیه میکنم زمانبندی مناسبی را هم در نظر بگیرید و بدانید دقیقا چه میکنید. البته باید تا حدودی شانس هم بیاورید. به یاد داشته باشید تنیس بازیکردن شبیه به رافائل نادال کار چندان آسانی نیست.

تنیس بازی کردن شبیه به رافائل نادال کار چندان آسانی نیست!
۸. اگر ارزهای دیجیتال تنها دارایی شما است، تا زمانی که صددرصد مطمئن نشدهاید که نیازی به قرضگرفتن پول (هر چقدر که باشد) در آیندهای نزدیک ندارید، وام و قرض خود را بازپرداخت نکنید. اگر شغل کارمندی خود را رها کنید و حقوق ثابت نداشته باشید، خودتان باید از پس خودتان بربیایید و معاملهکردن در این موقعیت بسیار خطرناک است. علاوه بر این، دیگر از مزایای بیمه و وام مجدد هم خبری نیست.
۹. مانند اکثر مردم نباشید و بر اساس ترس دست به کاری نزنید. حداقل نسبت به افکاری که در ذهنتان است آگاه باشید. برای بسیاری از مردم، زمان مناسب برای ورود به بازار هیچگاه پیش نمیآید؛ وقتی بازار افت میکند، میگویند «تمام شد» و وقتی بازار اوج میگیرد، میگویند «خیلی دیر است». آنها همیشه بهانهای دارند که از ترس نشأت گرفته و به آنها اجازه نمیدهد کاری جالب، پرخطر و ماجراجویانه را امتحان کنند. من پسرعمویی دارم که تا توانست در مورد بازار تحقیق کرد، بهقدری طولانی و عمیق که انگار داشت مدرک دکترا میگرفت. در نهایت هم سرمایهگذاری نکرد. نیازی به این همه تحقیق نبود. تحقیقِ بیش از حد از جذابیت معاملهگری میکاهد.
۱۰. ما اصلا نمیدانیم که چه قیمتی «بیش از اندازه زیاد» یا «بیش از اندازه کم» است. ارزهای دیجیتال غیرقابل پیشبینی هستند و اغلب در قیمتهای خیلی کم یا خیلی زیاد و در سقفهای بالاتر یا در کفهای پایینتر قرار دارند. نوسانات در این بازار را باید با دیدگاهی وسیعتر از آنچه در بازارهای سنتی به کار میبستیم، ارزیابی کنیم. سه سال پیش، پدر و مادرم به من گفتند که موجودی اتر آنها را با قیمت ۴۵ دلار بفروشم. آنها اصرار داشتند و من با اکراه پذیرفتم. بههرحال، پول آنها بود و من باید این کار را میکردم. اما وقتی چند روز بعد، قیمت اتر هنوز در حال افزایش بود، با خودم فکر کردم:
باورم نمیشود که در این مورد به حرف پدرومادرم گوش کردهام. آنها اصلا نمیدانستند اتریوم تا چه اندازه میتواند صعود کند.
چند روز بعد همان میزان اتر را با قیمت ۶۰ دلار برای آنها خریدم. آیا در پایان سال ۲۰۱۲، ۱۳ دلار برای بیت کوین «بیش از اندازه زیاد» نبود؟ البته که بود! اغلب افراد به این دلیل میفروشند که اصلا نمیدانند یک کوین تا چه اندازه میتواند صعود کند یا چون «نقد بهتر از نسیه است». مشکل من برعکس است؛ بازار در حال سقوط است و من با خود فکر میکنم که هرگز نمیفروشم. این بیش از اندازه کم است.
قیمت باز هم پایینتر و پایینتر میرود و سرمایه من هم با آن سقوط میکند، چون برای من، همیشه قیمت برای فروش «بیش از اندازه کم» است. این مسئله چندان پیچیده نیست. من باید یک روش کاربردی برای تعیین حد ضرر داشته باشم و بهتر عمل کنم

تعیین حد ضرر و خروج از معامله در زمان مناسب، از ضروریترین تواناییهای موردنیاز برای ترید است
۱۱. برای اوقاتی که نمودارها قرمز و بازار در حال سقوط است یا هنگامی که بازار نزولی یک سال طول میکشد، حتما دوستی بالغ و آگاه در این صنعت داشته باشید تا به شما بگوید:
اصلا برایم اهمیتی ندارد که چه اتفاقی میافتد. من بارها چنین وضعیتی را پیش از این تجربه کردهام.
اگر این جملات را از کسی بشنوید که از اوضاع آگاه است و حساب کار خودش را میداند، حس خیلی خوبی پیدا خواهید کرد.
۱۲. بین عملکرد خودتان در بازار و عملکرد آینده بازار تمایز قائل شوید. عملکرد خوب شما به این معنا نیست که بازار برای همیشه صعودی خواهد بود. همچنین اگر بهخاطر ورود در اوج قیمتی و افت قیمت پس از آن مضطرب هستید، به این معنا نیست که بازار دیگر هیچوقت صعود نمیکند. برخی از دوستان من، اگر ضرر کنند دیگر حتی حاضر نمیشوند یک دلار دیگر وارد بازار کنند. در واقع، اگر شما نمیتوانید از لحاظ روانی متحمل یک ضرر دیگر شوید به این معنا نیست که بازار هرگز بهبود نخواهد یافت. سرمایهگذاری به نوعی شبیه زندگی عاطفی است؛ اینکه کسی دل شما را شکسته است، به این معنا نیست که همه میتوانند قلب شما را بشکنند، حتی اگر شما به خودتان این را بگویید. در مورد تصمیمهایتان صحبت کنید تا برای خودتان واضحتر و شفافتر شوند. در این صورت دیگر نمیگویید که من خیلی میترسم و اگر پول بیشتری ببازم، خودم را نمیبخشم.
همچنین، دیگر ترسهایتان را حواله بازار نمیکنید و نمیگویید که بازار هرگز دوباره صعود نمیکند. این دو مورد هیچ ارتباطی با هم ندارند. دست از محافظت از خودتان بردارید و همه چیز را آن گونه که هست ببینید، فارغ از اینکه روی آن سرمایهگذاری کردهاید یا نه.
درسهای بیشتر
نه، اشتباه نکنید. در این بخش، نمیخواهم بگویم پولی را که نمیتوانید از دست بدهید، سرمایهگذاری نکنید.
صرفنظر از نتیجه، برای اینکه شجاعت به خرج دادید و به ندای قلبتان گوش دادید، به خودتان افتخار کنید. البته که ازدستدادن پول ناامیدکننده است و اغلبِ افراد نیز بهاندازهای زیرک هستند که پول از دست ندهند. بااینحال، بیایید این پرسش را به گونه دیگری مطرح کنیم؛ چند نفر از این افراد، در وهله اول تمایل دارند خود را در موقعیتی قرار بدهند که احتمال ضرر در آن وجود دارد؟
بهنظر من، سرمایهگذاری و همچنین زندگی، ایجاد تعادل بین کاهش ریسک و استفاده از فرصتها است. هنگامی که قصد دارید سرمایهگذاری کنید، کدام مورد برایتان جذابتر است؟ میدانم که دوست ندارم فرصتی را از دست بدهم؛ بنابراین، اگر بخواهم شب راحت بخوابم، باید تحمل زیادی در برابر ریسک داشته باشم.
بعضی افرادی که مرا واقعا دوست دارند، بهویژه پدر و مادرم، بهطور مداوم و از سر خیرخواهی به من میگویند؛ به تو گفته بودم که باید میفروختی. درست است، باید میفروختم. اما نه با سود ۴۰ یا ۳۰۰ درصدی، یعنی کاری که آنها کردهاند. من برای این وارد دنیای معاملات ارزهای دیجیتال نشدهام. واقعیت این است که من باید زمانی که سود ۱۰,۰۰۰ درصدی داشتم میفروختم.
برخی از دوستان معاملهگرم نیز پشیمان هستند که چرا زمانی که قیمت به اوج خودش رسیده بود، داراییهای دیجیتال خود را نفروختند. یکی از آنها به من گفت:
کاش آن شب در دسامبر ۲۰۱۷، بهجای اینکه مهمانی بگیریم، ارزهایمان را میفروختیم.
درست است. اما آن شب که من از دوستانِ سرمایهگذار در ارزهای دیجیتالام پذیرایی میکردم، به من خیلی خوش گذشت. عالی بود. آن ماهها در بهار و زمستان ۲۰۱۷ و سپس ژانویه ۲۰۱۸ که ارزهای دیجیتال رشدی دورقمی داشتند و هیچکس نمیداند که من چقدر از آن صعود کیف کردم. بیصبرانه منتظر صعود بعدی هستم و کاملا آمادهام. آمادهام تا یک بار دیگر به اوج برسیم و این بار دیگر بازگشتی وجود نخواهد داشت.